Friday, 4 September 2015

ایران- آرام و خواب خلق جهان را سبب تویی...



آرام و خواب خلق جهان را سبب تویی... 

در عرف و در سنتهای ملتها برای هر مناسبت به‌خصوص تبریک و مبارک باد گفته می‌شود. کلمه مبارک و تبریک را در مصطلح‌ترین صورت و مردمی‌ترین شکل آن باید به آرزوی خیر و برکت معنا کرد. هر چیزی که دارای خیر و منفعت باشد دارای برکت است و از این‌رو شایان تبریک و تهنیت است. حال هر چه این مناسبت و این رخداد، عام‌تر و در بین جامعه فراگیرتر باشد این تبریک بزرگتر و انگیزاننده‌تر است. تبریک به‌مناسبت اعیاد ملی و یا مذهبی از این دست تبریکات و یا بهتر بگوییم سرفصلهاست. چرا که عید، روز نو شدن و تازه شدنها است. نقطه تحول انسانی و اجتماعی است. نقاطی است که به تکامل اجتماع شتاب بیشتری می‌دهد. بیشترین انگیزشها را دارد.


گفتیم روز نو و روز تازه شدنها. یعنی میلاد و تولدی دیگر. برای هر کدام تبریک و تهنیتی و البته جشنی. اما وقتی صحبت از سالگرد تأسیس یک سازمان رزمنده و پیشتاز می‌کنیم این میلاد، بزرگداشت روح و جوهر رزم و ایستادگی یک خلق و هویت واقعی انسانی است

امسال به جشن پنجاه سالگی تأسیس سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران نشسته‌ایم. پنجاه سال غرور و افتخار. پنجاه سال سربلندی و سرفرازی. پنجاه سال ایستادگی و مقاومت. پنجاه سال فدا و قربانی بی‌چشمداشت در مقدم موکب آزادی خلق ایران.

کافی است که برگهای زرین تاریخ این پنجاه سال را ورق بزنیم و آثار این خیر و برکت را در این میلاد و تولد جستجو کنیم. از روز نخستین که حنیف کبیر این بذر شجره طیبه را در جامعه ایران کاشت تا به همین امروز که شاهد بالندگی و رشد این شجره در سراسر ایران و جهان هستیم، این سازمان مسیر صعب گردنه‌های سیاسی، بین‌المللی و منطقه‌ای را با قدرت و اقتدار پشت سرگذاشته است. با دو دیکتاتوری چکمه و عمامه چنگ در چنگ بوده است. در این مسیر از فدای حداکثر نهراسیده است. معادلات منطقه و جهان آن را نلرزانده است. زد و بندهای سیاسی و خیانتها هم براو کارگر نبوده، محاصره و شکنجه و اعدام اسیران هم گرد تسلیم و ذلت بر چهره این سازمان ننشانده است.

راز و رمز این استواری و ماندگاری را قبل از هر چیز باید در ایدئولوژی این سازمان یافت. پنجاه سال پیش بنیانگذاران کبیر، سازمانی را بنیان نهادند که برای اولین بار در تاریخ ایران زنگارهای شرک آلود استثماری را از چهره اسلام انقلابی زدود. حنیف کبیر

... در آن روزگار جو غالب این بود که انقلابی بودن، یعنی مخالف خدا و ضد مذهب بودن! و ضمنا اعتقاد به اسلام داشتن، یعنی مدافع استثمار و مدافع طبقات بودن! این فرمول طلایی بذر درخشش و شکوه تاریخی مجاهدین را کاشت «در زمینه‌های اقتصادی ـ اجتماعی مرزبندی اصلی (بین حق و باطل)، نه بین باخدا و بی‌خدا، بلکه بین استثمار شونده و استثمار کننده است»

آری آنان با این مرزبندی سقف تاریک و بن‌بست مبارزاتی را در هم شکستند و طرحی نو در فضای یاس و نومیدی این میهن در افکندند. جامعه‌ای که در نهایت تکاملی خود به جامعه آرمانی و جامعه بی‌طبقه توحیدی چشم دوخته است. جامعه‌ای که در آن از استثمار خبری نیست. پس هر چه این آرمان در مسیر تکامل خودش ضداستثماری‌تر باشد به همان میزان هم با تکامل و منطق تاریخ منطبق‌تر است. این همان عنصری است که میلاد و تولد این سازمان را در هر سال و بهتر است بگوییم در هر لحظه شایان تبریک و تهنیت می‌کند. خاصه امسال که پنجاهمین سال این تولد میمون است.

در کنه این تبریک و مبارکباد شکر و حمد را هم باید دید. یعنی وقتی تبریک می‌گوییم به طریق اولی شکر این نعمت و این پدیده را هم به جای می‌آوریم. کافیست که در یک فرض ذهنی از صحنه سیاسی و اجتماعی پنجاه سال اخیر ایران، . سازمان مجاهدین کنار گذاشته شود، بی‌تردید تصور آنچه بر سر این ملت و میهن می‌آمد شوکه‌کننده است به‌راستی چه چیزی از ایران و ایرانی باقی می‌ماند؟ در برابر هیولای خمینی کدام آرمان و سازمانی می‌توانست قد علم کند؟ در برابر توطئه‌ها و خیانتها و از پشت خنجر زدنها کدام سازمان می‌توانست بماند و کمر خم نکند؟ و چه کسی و سازمانی یارای مقابله و ایستادگی در برابر ایلغار خمینی را می‌داشت و مهمتر از همه کدام سازمان و آرمان می‌توانست پاسخ تاریخی و ایدئولوژیک به جرثومه و شجره خبیثه خمینی باشد؟ آیا اینها شایان تبریک و تهنیت به خلق قهرمان ایران نیست؟ آیا این تبریک و تهنیت جای شکر و حمد ندارد؟

شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت
بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت.

0 comments:

Post a Comment