كمپين «نه» به روحانی در پاریس
صورت مساله
حسن روحانی رئیسجمهور نظام آخوندی قرار بود كه روز دوشنبه 16آبان به فرانسه سفر کند اما اين سفر به دلايل حملات تروريستي به فرانسه لغو شد و مجددا قرار است كه در روز پنجشنبه 8بهمن (28ژانويه) اين سفر انجام شود. . روحانی در این سفر به دنبال چیست؟ وظايف ما چيست و چه بايد كرد؟
هدف روحاني از سفر به فرانسه
-براي فهم اين مساله نياز است مقداري به عقب برگرديم. خامنه اي بعد از ناكامي در يك دست كردن نظامش با احمدي نژاد و ناتواني در سرجمع كردن نيروهاي وابسته به باند خودش در انتخابات 92 شكست خورد و محصول آن روي كار آمدن روحاني بود. / در ادامه خامنه اي با خوردن زهر اتمي به يك شكست استراتژيك تن داد و يكي از سه پايه اصلي قدرت و حكومتش (سركوب ـ صدور تروريسم و اتمي) را از دست داد و در ادامه با شكستهاي متعدد در عراق، يمن، سوريه و. . . و بحرانهاي عظيم اقتصادي و اجتماعي و تشديد تضادهاي دروني اش و ... با بحرانها و بن بستهاي مرگبار و لاعلاج روبرو بود.
-باند روحاني ـ رفسنجاني خيلي صريح و بي پرده ضمن اذعان به اين واقعيت؛ اين وضعيت را محصول خط و استراتژي خامنه اي دانسته و اينكه راه و روش خامنه اي؛ نظام را به پرتگاه سرنگوني برده است و اعلام كردند كه ما براي حفظ نظام آمده ايم و راه حل را در تعامل و آويختن به دامان غرب و به خصوص آمريكا اعلام كردند. بنابراين نقشه راه روحاني ، قلاب كردن كشتي در گل نشسته نظام به غرب بود.
-سفر روحاني به فرانسه نيز در راستای همين خط و نقشه راه بهمنظور باز کردن راهی به سوی غرب و نهایتاً آمریکا و آویختن به دامن آن صورت میگیرد. طبعا باند رفسنجانی ـ روحانی خواهان سرمایهگذاری کمپانیهای غربی در زمینههای استراتژیک و بلندمدت هستند و در همین رابطه علی آهنی سفیر رژیم در فرانسه طی مصاحبه با رادیوRFI فرانسه (19/7) گفت: «ما داریم توافقات و تفاهمنامههای مختلفی را برای همکاری در زمینه صنعت، خودروسازی، بخش انرژی. . . و حمل و نقل هوایی و ریلی، آماده میکنیم». البته اینها خواست حكومت ايران است، اما عموم غربیها از جمله فرانسه، بهخاطر وضعیت بحرانی نظام و فقدان امنيت، حاضر به ريسك و سرمايه گذاري در چنين نظامي نيستند و حمله به سفارت عربستان اين نظريه را مهر كرد. بنابراين غرب و منجلمه فرانسه اساساً بهدنبال صادرات و فروش کالا هستند و حداكثر در ساخت کالاهای مصرفی و زود بازده شراكت خواهند داشت.
-در این دیدارها علاوه بر مسائل اقتصادي طبعاً مسائل سیاسی هم مطرح میشود که بهگفته مقام های دولت فرانسه اساساً درباره سوریه و دست برداشتن رژیم از دخالت در این کشور و قطع حمایتش از بشار اسد و نيز در راستاي خلع يد از نظام در كل منطقه خواهد بود.
-خلاصه؛ «روحاني در مسير خط تعامل براي گرفتن كمك براي نجات نظام ولايت به فرانسه مي رود»
صورت مساله كمپين «نه به روحاني»
در يك عبارت كوتاه حرف ما همان حرف جامعه فرانسه و پارلمان این کشور و حرف برجستهترین و مترقیترین روشنفکران فرانسه است: «اگر فرانسه ادعا میکند مهد دموکراسی و حقوقبشر است، چرا از رئیسجمهور سیاه ترین دیکتاتوری ضدبشری در تاریخ معاصر استقبال میکند؟! چرا از کسی استقبال مي كنند که در مدت دو سالی که روی کارآمده، بیش از 2هزار اعدام رسمی و اعلام شده را در کارنامه خود دارد؟!».
خواست مردم و مقاومت ايران از دولت فرانسه همان خواست 40تن از روشنفکران سرشناس فرانسه به رئیسجمهور این کشور است كه با برشمردن جنایات اين نظام گفته اند: «هیچ ملاحظه سیاسی و تجارتی نمیتواند بستن چشمان بر این وضعیت را توجیه کند / ما فرانسه و رئیسجمهور را دعوت میکنیم که نسبت به تجاوز به حقوقبشر در ایران قاطع باشد» / آنها با اشاره به مجاهدین و مقاومت ایران تأکید كرده اند: «منافع درازمدت ملت ما در صورتی بهتر تأمین میشود که به ارزشها و اصول خود پایبند باشیم و با کسانی همراه باشیم که در جستجوی دموکراسی، احترام به حقوقبشر و جدایی دین از دولت هستند».
محصول كمپين اعتراضي چيست؟
شايد در گام نخست گفته شود كه مماشات گران مگر گوش شنوايي دارند، مگر به جز منافع خود به چيز ديگري مي انديشند؟ و ته خط این اعتراضات و اين كمپينها به هدفي نخواهد رسيد / آب در هاون كوبيدن است و گيريم هر چه كه لازم بود را كرديم؛ «چه فايده!»
-مماشات گران، قبل از هر چيز تابع تعادل قواي صحنه هستند، آنها به دنبال «سود» هستند و «مواضع» آنها براساس «منافع» آنها تنظيم مي شود.
-دولتهاي مماشات گر در غرب نمي توانند افكار عمومي و چهره بين المللي خود را ناديده بگيرند و بخشي از سود و زيان آنها تابع همين مساله است يعني به ميزاني پاي مماشات مي روند كه به لحاظ افكار داخلي و چهره بين المللي خود ضرر نكنند. از اين رو هرچه قدرت مقاومت و صداي آنها در افشاي اين معاملات محكم تر و قاطع تر باشد، به همان ميزان عقب نشيني مي كنند؛ به عنوان مثال در آماده سازي سفر قبلي كه انجام نشد؛ افشاگري مقاومت باعث شد كه دست دولت فرانسه در حمایت تمامعیار از خواست تجار فرانسوی که بوی نفت و بازار ایران آنها را مست کرده بود؛ بسته شود. به همین علت بود که فرانسه بر سر سرو مشروبات الکلی، بهطور غیرمعمول حاضر به هیچ انعطافی نشد و در اقدامی تحقیرآمیز نهایتاً ضیافت رسمی را لغو کرد، چرا که بیم داشت در افکار عمومی خود به کوتاه آمدن در برابر فاشیسم دینی حاکم بر ایران متهم شود. / همچنين دولت فرانسه در اقدامی دیگر، بهمنظور ایجاد بالانس و تسکین افکار عمومی و بخش بزرگی از جامعه فرانسه که دولت این کشور را بهخاطر چشمپوشی از نقض حقوقبشر توسط فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران ملامت میکنند؛ در یک ژست حقوقبشری، اقدام به اعطای نشان لژیون دونور به یک ایرانی کرد. اقدامی که رژیم از آن بهعنوان یک جهتگیری منفی سوز و گداز کرد.
-به عبارت ديگر مي توان به یمن افشاگریها و اقدامات هوادران و هموطنان شریف و آزاده قیمت زیادی از نظام آخوندي گرفته و بر محکومیت و منفوریتش افزود و اجازه نداد كه با حراج سرمايههاي اين ميهن بر عليه مردم ايران بند و بست داشته باشد. خواسته ما از دولت فرانسه چيست؟
فرانسه سرزمینی است که از دیرباز به مهد آزادی شهرت داشته و این بدان معناست که مقامات این کشور به اصل آزادی نوع بشر و رعایت حقوق مسلم هر انسان معتقدند. اما سفر حسن روحانی به این کشور، آرمان هایی را که فرانسه آزاد بر اساس آن شکل گرفته بهطور جدی زیر سؤال میبرد. از اين رو پذیرش آخوند روحانی در فرانسه كه عنوان مهد آزادی و حقوقبشر را به همراه دارد، پيشاپيش محكوم است. روحانی، فردی است که در سابقه امنیتی خودش از سی سال قبل در شکنجه آزادیخواهان ایران نقش داشته است. مردی که با وجود دو هزار اعدام در دوره ریاست جمهوریاش، عوامفریبانه دم از آزادی و رعایت حقوقبشر میزند. از اين رو:
-دولت فرانسه نباید در مقابل اعدامها و شقاوتهاي دولت روحاني در جامعه ايران بیتفاوت بماند و از رئیسجمهور فرانسه و مقامات این کشور مي خواهيم که با روحانی ملاقات نکنند و روابط خود را با رژیم ایران به توقف اعدامها و آزادی زندانیان سیاسی مشروط کند.
-دولت فرانسه بايد توسعه روابط دیپلوماتیک و تجاری خود را با (رژیم) ایران به بهبود وضعیت حقوقبشر در این کشور، همراه با توقف اعدام، آزادی زندانیان سیاسی و احترام به آزادیهای دموکراتیک مشروط کند.
-دولت فرانسه اگر به دنبال حذف پایدار بنیادگرایی اسلامی و افراطي گرایی از منطقه خاورميانه و جهان است؛ اگر به دنبال يك مبارزه پايدار براي ريشه كني بنيادگراها مي باشد؛ بايد بداند كه رژیم حاکم بر تهران منشأ وام القراي اين بحران است و راهحل در خلعید از اين رژيم در سوریه و عراق و كشورهاي منطقه مي باشد.
-یک ایران آزاد و دموکراتیک، شرط پایهیی ثبات در منطقه است و بدینمنظور ضروری است كه دوليت فرانسه از مقاومت ایران حمایت كند اين مقاومت در برنامه ده ماده ای ارائهشده توسط مریم رجوی رئیسجمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران، خواستار یک ایران دموکراتیک، غیراتمی، مبتنی بر جدایی دین از دولت، برابری زن و مرد و همزیستی مسالمتآمیز با همسایگان مي باشد
-دولت فرانسه بايد خواستار تامين حفاظت مخالفان ایرانی پناهنده در کمپ لیبرتی در عراق توسط ارگانهای بینالمللی باشد و بهطور خاص بايد خواهان لغو محاصره ضدانسانی، از جمله محاصره پزشکی از اين كمپ بوده و اين كمپ بایستی بهعنوان کمپ پناهندگی سازمان ملل بهرسمیت شناخته شود،
واقعيت چيست؟
در ارتباط با اين سفر توجه دولت فرانسه به چند واقعيت ضروري است:
-واقعیت این است که (رژیم) ایران نه تنها راهحل بحران نیست، بلکه بهطور وسیعی منشأ آن است و از زمان استقرار «جمهوری اسلامی» در ایران توسط خمینی، این رژیم بیش از سه دهه پیش، اولین سرچشمه بیثباتی در منطقه بوده است. حمایت آن از بشار اسد در سوریه، از حزبالله در لبنان، از شبهنظامیان حوثی در یمن، مواضعش در بحران خاورمیانه و مسأله فلسطین و دخالتش در عراق تحت دولت مالکی نمونههایی از آن هستند؛ اما متأسفانه اینها نه همه نمونهها، و نه آخرین آنها هستند.
-واقعیت این است که حکومت مذهبی حاکم بر ایران از سی سال پیش تغییری نکرده است و (بهدلیل) ماهیتش به تغذیه بنیادگرایی در منطقه ادامه میدهد.
-واقعیت این است که وضعیت حقوقبشر در ایران بیوقفه وخیمتر شده و امروز سازمان ملل و سازمانهای غیردولتی مثل عفو بینالملل آنرا محکوم میکنند. بیلان ریاستجمهوری روحانی که او را مدره معرفی میکنند، تا به امروز از مرز 2000 اعدام گذشته است. دولت روحاني رکور دار اعدام در جهان و بانکدار مرکزی تروریسم است؛ از اين رو در «سرزمین پناهندگان» و «مهد حقوقبشر» جايي نمي تواند داشته باشد.
-واقعيت اين است كه آخوند روحانی باید برای اعدامهای جمعی در ایران، کشتار مجاهدان اشرفی و کشتار مردم سوریه مواخذه شود
-واقعيت اين است كه آخوند روحانی، از ابتدای روی کار آمدن خمینی همواره یکی از بالاترین نقشها را در سرکوب وحشیانه، جنایتهای جنگی مانند فرستادن کودکان بر روی میدانهای مین، صدور تروریسم و بنیادگرایی و پروژه ضد ملی بمب اتمی داشته است، همین شیخ جنایتکار در روز 23تیر 1378 در بحبوحه قیام دانشجویان گفت: اهانت به خامنهای «اهانت به ایران و اسلام و مسلمانان و قانون اساسی و کسانی است که ایران را امالقرای جهان اسلام میدانند. . . دستور قاطع صادر شد تا هر گونه حرکت این عناصر با شدت سرکوب شوند»
-واقعيت اين است كه هرگز روحاني سرسپردگي خود را به خامنه اي و حفظ نظام كتمان نكرده است آخوند روحاني از درون نظام جهل و جنايت آخوندي برخاسته و هيچ هدفي جز حفظ ولي فقيه و نظام آخوندي ندارد؛ آخوند علوی وزیر اطلاعات کابینه روحانی در اثبات سرسپردگی کابینه روحانی به خامنهای روز دوشنبه 2شهریور 94 گفت: «این دولت هر روز که از عمرش گذشته پیوندش با مقام معظم رهبری محکمتر و مستحکمتر شده است».
-واقعيت اين است كه «میانهروی و اعتدال» در فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران چیزی جز یک توهم نیست و ژستهای روحانی چیزی جز تلاش برای کسب سهم بیشتری از قدرت و چپاول سرمایههای مردم ایران نیست.
-واقعيت اين است كه اعضای کابینه آخوند روحانی که به مجلس رژیم معرفی شدند همه از بالاترین مقامات رژیم در سه دهه گذشته هستند که بیشترین نقش را در جنگ، سرکوب و صدور تروریسم و بنیادگرایی داشتهاند و هیچکس خارج از کارگزاران رژیم آخوندی در 34سال گذشته در آنها دیده نمیشود. در اين رابطه آخوند محمود علوی، وزیر اطلاعات کابینه روحانی روز دوشنبه 2شهریور 94 اذعان کرد که تمامی وزیران کابینه روحانی از پاسداران، مأموران وزارت اطلاعات، دژخیمان قضاییه و آمران و عاملان سرکوب و جنایت در دوران حاکمیت نظام ولایتفقیه هستند. و گفت: «وزرایی هم که ایشون (روحانی) انتخاب کردند نوعا کسانی هستند که یا خاستگاهشون سپاه پاسداران است یا اعضای شورای مرکزی جهاد سازندگی (یک ارگان سرکوب وابسته به پاسداران) یا اینکه از نهادهای انقلابی دیگه از دستگاه قضاییه، از بین سربازان گمنام امام زمان (اسمی که رژیم برای وزارت اطلاعات بهکار میبرد) . . . هستند این ترکیب باعث شده که یک ترکیب پایبند به آرمانها به وجود آورده است. . .
-واقعيت اين است كه مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری روحانی، عضو اصلی کمیتهیی است که 30هزار زندانی سیاسی را در 67 با فتوای خمینی قتلعام كرد
-واقعيت اين است كه دستآوردهاي روحاني تاكنون چيزي جز: افزايش اعدامها و كسب رتبه اول در جهان / /افزايش تصاعدي نرخ بيكاري / افزايش خط فقر و خالي شدن سفره فقرا بيش از پيش /افزايش خودكشيها /افزايش تصاعدي كارتن خوابان به ويژه زنان كارتن خواب / افزايش معتادان كشور به ويژه زنان معتاد / افزايش دختران فراري / افزايش شهريهها / افزايش فشار و سركوب روي اقشارمذهبي وملي / افزايش زندانيان وگسترش زندانها / افزايش بدهي به بانك مركزي و رساندن آن به مرز بدهي 200هزار ميلياردي/ افزايش تورم (جوان: بررسیها نشان میدهد در حدفاصل روی کار آمدن دولت یازدهم تا پایان اردیبهشت ماه سال 94 شبکه بانکی در حدود 500 هزار میلیارد تومان تسهیلات به اقتصاد ایران تزریق کرده است که این حجم از تسهیلات با کل حجم نقدینگی تا پایان کار دولت دهم برابری میکند) / افزايش بي سابقه حاشيه نشيني (شرق: ١٨میلیون از ٥٥ میلیون نفر جمعیت شهرها در حاشیههای شهرها زندگی میکنند که نزدیک به یک سوم شهرنشینان کشور را تشکیل میدهد) . / افزايش قيمت اوليه ترين مايجتاج زندگي / افزايش مالياتها / افزايش دستگيري فعالين صنفي / افزايش اسيد پاشي روي زنان، / و افزايش. . . . نبوده است.
نتيجه
-سفر روحاني تماما عليه منافع مردم ايران و در راستاي حفظ نظام ولايت صورت مي گيرد لذا بايد باهر امكاناتي كه در اختيار داريد به مقابله با آن برخواسته و در كمپين «نه» به روحانی، علیه اعدامها و نقض حقوقبشر در ایران شرکت کنید!
0 comments:
Post a Comment